افسردگی از شناخت تا درمان
افسردگی هر چند که از شایعترین اختلالات روانی انسان است، با این حال شاید بیش از هر اختلال روانی دیگر ناشناخته مانده یا در تشخیص آن اشتباه میشود. یکی از علل پنهان ماندن و عدم تشخیص افسردگی، در آمیختن آن با غمگینی معمولی است. در زندگی هر کس موقعیتهایی پیش میآید که خواه ناخواه او را غمگین میسازد، اما این حالت با آشفتگی واقعی روانی و تقلیل بینش معنوی شخص همراه نیست. برعکس، افسردگی حالتی است که بر کیفیت خلق شخص تاثیر عمیق گذاشته و نحوه ادراک او را از خویش و از محیطش دگرگون میسازد.
این بیماری اختصاص به یک طبقه معین اجتماع یا کشور بخصوصی ندارد. علائم زجر دهنده آن را در میان مردم از ثروتمند و فقیر گرفته تا دانشمند و بیسواد و شاه و گدا، زن و مرد و در هر گوشهای از عالم میتوان یافت
افسردگی از شناخت تا درمان
1- یک ناراحتی افسردگی سندرمی (گروهی از علائم) است که نشان دهنده یک روان غمگین، بیش از یک غمگینی و غصه ساده میباشد. به طور ویژهتر، غمگینی در افسردگی با وسعت و قدرت بیشتری اتفاق میافتد و با علائم شدیدتر و ناتوانیهای زیادتری از غمگینی معمولی و ساده همراه است.
2- علائم افسردگی نه تنها با افکار و رفتار منفی، همچنین با تغییرات مشخصی در اعمال بدنی مثل خوردن و خوابیدن و اعمال جنسی مشخص میشوند، این تغییرات عملکردی، نشانههای عصبی - نباتی (نوروژتاتیو) نامیده میشوند.
3- به نظر میآید افراد معینی با ناراحتی افسردگی بویژه افسردگی مانیک (اختلال دو قطبی) یک استعداد ژنتیکی برای ابتلا به این بیماری دارند.
4- اختلالات افسردگی یک شکل بزرگ و غول آسا در بهداشت عمومی هستند.
در یک مطالعه پزشکی گسترده نشان داده شد که افسردگی به طور مشخصی مشکلات بیشتری نسبت به التهاب مفاصل، فشار خون، بیماریهای مزمن ریوی و دیابت در عملکرد و کارایی افراد مبتلا ایجاد میکند و هزینههای مستقیم و غیرمستقیم افسردگی با بیماری شریان کرونر برابری میکند.
5- افسردگی معمولاً ابتدا در یک درمانگاه معمولی، یا مطب پزشک عمومی شناسایی میشود نه در مطب پزشکان متخصص روانپزشکی. به علاوه اغلب دارای چهرههای متفاوتی میباشد، که سبب میشوند افسردگی در فرد ناشناخته بماند و تشخیص داده نشود.
6- علی رغم مدارک مبتنی بر تحقیقات انجام شده روشن و واضح و خط مشیهای کلینیکی در درمان، درمان افسردگی اغلب موفقیتآمیز نیست؛ ولی امیدهایی هست که این شرایط بهتر شود.
7- برای بهبود کامل یک ناراحتی روانی، بدون توجه به اینکه فاکتور پیشبرنده وجود دارد و یا اینکه علت ناشناخته باعث آن شده، درمان با دارو یا شوک الکتریکی (ECT) و روان رمانی ضروری میباشد.
خصوصیات افراد مبتلا به افسردگی
یک فرد افسرده رفتار و ظاهری کند یا تحریک روانی - حرکتی دارند، که با تماس چشمی ضعیف، اشکباری غمگینی پژمردگی و بیتوجهی به ظاهر شخص همراه است.
تکلم او خود انگیخته نیست در صحبت کردن مکشهای طولانی دارد و آهسته و یکنواخت حرف میزند.
60 درصد بیماران افسرده افکار خودکشی دارند و 15 درصد آنها خودکشی میکنند، دارای احساس نافذ نومیدی، وسواس،بیارزشی و گناه، بلاتصمیمی، فقر محتوی، توهمات و هذیانها هستند.خواب فرد مختل است. الگوی خواب متفاوت اما غالباً به این شکل است که بیمار به سختی به خواب میرود، خواب ناآرام و دورههایی از بیداری شبانه دارد و معمولاً چند ساعت قبل از بیدار شدن خواب راحتتری را تجربه میکند.
علل ابتلا به افسردگی
بعضی از شکلهای افسردگی که در بعضی خانوادهها بیشتر دیده میشوند و این موضوع حاکی از آن است که یک استعداد بیولوژیکی در افسردگی میتواند به ارث برسد، مخصوصاً در مورد اختلال دو قطبی.
مطالعات نشان داده است که افراد مبتلا دارای یک ژنتیک متفاوت در مقایسه با افراد غیر مبتلا هستند.
زنان دو برابر مردان افسرده میشوند اما دانشمندان علت این تفاوت را پیدا نکردهاند.
فاکتورهای روانی نیز در استعداد فرد در ابتلا به افسردگی دخیلند. با توجه به این موضوع، محرومیت دائمی در بچگی سوء استفاده فیزیکی و یا جنسی، مجموعهای از صفات شخصیتی مشخص، همه و همه میتوانند میزان و شدت ناراحتیهای افسردگی را، بایا بدون وجود استعداد ارثی، افزایش دهند.
خطر ابتلا افسردگی با بالا رفتن سن افزایش مییابد و این بیماری از 40 سالگی به بالا شیوع بیشتری دارد به طوریکه 15 درصد افراد بالای 65 سال مبتلا به افسردگی هستند. افرادی که قبلاً به افسردگی مبتلا بودهاند در سنین بالا به احتمال بیشتری دوباره مبتلا به این بیماری میشوند.
تست ابتلا به افسردگی یکسری سوالات کوتاه میباشد که برای تشخیص افسردگی در افراد مسن به کار میرود. این تست بطور بسیار سریع و آسان قابل انجام است:
1- آیا به طور کلی از زندگی خود راضی هستید؟
2- آیا تعداد زیادی از فعالیتها و علاقههای خود را از دست دادهاید؟
3- احساس میکنید که زندگیتان پوچ و تهی گشته است؟
4- اغلب بیحوصله میگردید؟
5- آیا نسبت به آینده امید دارید؟
6- آیا افکاری شما را رنج میدهند و شما نمیتوانید آنها را از ذهن خود خارج سازید؟
7- اغلب اوقات روحیه خوبی دارید؟
8- از وقوع یک حادثه به نگران هستید؟
9- اکثراً خوشحال میباشید؟
10- اغلب احساس درماندگی مینمائید؟
11- آیا بیشتر وقتها احساس بیقراری و ناآرامی میکنید؟
12- ترجیح میدهید به جای بیرون رفتن و انجام کارهای جدید، در خانه بمانید؟
13- آیا در مورد آینده نگرانید؟
14- آیا احساس میکنید مشکلات حافظه بیشتری نسبت به همیشه پیدا کردهاید؟
15- آیا احساس بسیار خوبی از اینکه اکنون زندهاید دارید؟
16- آیا اغلب احساس غم و یاس دارید؟
17- آیا در واقعیت کنونی خود احساس بیارزشی میکنید؟
18- آیا از گذشته خود ناراضی هستید؟
19- آیا زندگی را بسیار جالب و ارزشمند ارزیابی مینمایید؟
20- شروع پروژههای جدید برای شما مشکل میباشد؟
21- احساس میکنید پر انرژی و سرحال میباشید؟
22- آیا فکر میکنید که موقعیت کنونی شما ناامید کننده میباشد؟
23- آیا فکر میکنید که اغلب مردم از شما بهتر هستند؟
24- آیا اغلب در مورد اتفاقات کوچک زود ناراحت میشوید؟
25- مکرراً احساس میکنید که نیاز به گریه کردن دارید؟
26- در تمرکز مشکل دارید؟
27- آیا صبحها از خواب بیدار شدن برای شما لذت بخش است؟
28- آیا از گردهماییهای اجتماعی دوری میگزینید؟
29- آیا تصمیمگیری برای شما کار راحتی است؟
30- آیا همچون گذشته ذهن شما روشن و فعال است؟
هر پاسخ منفی به سوالات 1 و 5 و 7 و 9 و 10 و19 و 21 و 27 و 29 و 30 یک امتیاز و هر پاسخ مثبت به بقیه سوالات نیز یک امتیاز دارد مجموع امتیازات:
بین 1 تا 9: طبیعی
بین 9 تا 21: افسردگی خفیف
بین 18 تا 28: افسردگی شدید
اگر در فردی یک دوره افسردگی عمده اتفاق افتد تا 50% شانس اتفاق افتادن دومین دوره وجود دارد. و اگر از دو دوره افسردگی عمده رنج ببرد، شانس سومین دوره 75 تا 80 درصد است و برای سه دوره، احتمال چهارمین دوره 90 تا 95 درصد میباشد. بنابراین بعد از اولین دوره افسردگی امکان دارد بیماران این طور برداشت کند که به تدریج دارو را قطع کند. اما این طور نیست و بعد از دومین و مطمئناً بعد از سومین دوره، بیشتر پزشکان بیمار را در یک دوز مشخصی از دارو برای مدت طولانی یا دائمی نگه میدارند.
تاثیرات افسردگی
اختلالات افسردگی باعث میشوند فرد مبتلا احساس خستگی، بیچارگی و بیکسی و ناامیدی نماید. این طور تفکرات و احساسات منفی در بعضی افراد ایجاد احساس یأس و تسلیم شدن در برابر زندگی مینمایند.
دانستن این موضوع که این نظرات منفی قسمتی از افسردگی هستند نه اینکه بازتابی از شرایط واقعی زندگی، بسیار اهمیت دارد.
چگونه به یک افسرده کمک کنیم؟
مهمترین چیزی که هر فردی میتواند برای بیمار افسرده انجام دهد این است که به او در به دست آوردن تشخیص و درمان مناسب کمک نماید. این کمک میتواند شامل تشویق فرد برای ادامه دادن درمان تا زمانی که علائم شروع به رفع شدن مینمایند (معمولاً در عرض چندین هفته)، یا برای جستجو کردن درمانی دیگر در صورتی که بهبودی حاصل نشود، باشد.
بعضی اوقات ممکن است نیاز به وقت گرفتن و آماده کردن فرد بیمار برای ملاقات با پزشک باشد و ممکن است این معنی را نیز بدهد که اگر بیمار دارو مصرف مینماید توسط پزشک بررسی گردد. یک افسردگی رو به وخامت را همیشه به پزشک بیمار گزارش دهید.
دومین راه مهم برای کمک این است که پشتیبانی عاطفی بیمار را عهدهدار شوید این پشتیبانی شامل درک نمودن، صبر، مهربانی و تشویق فرد است.
فرد افسرده را به صحبت بگیرید و به حرفهای او خوب گوش دهید. احساساتی را که از فرد افسرده بروز داده میشود کوچک نشمارید ولی واقعیتها را گوشزد کرده و به او امید دهید.
به نشانههای تمایل به خودکشی دقت نموده و به آنها بیتوجهی نکنید و آنها را به پزشک فرد گزارش کنید.
فرد بیمار را به قدم زدن، گردش و تفرج و دیدن فیلم و غیره دعوت کنید. اگر دعوت شما را رد کرد، به ملایمت اصرار نمایید.
فرد را به شرکت در فعالیتهایی که او را خشنود میسازند مانند کارهای تفننی، ورزش و یا فعالیتهای فرهنگی یا مذهبی تشویق فرمایید. اما فرد افسرده را مجبور به انجام کار بسیار زیاد در مدت کوتاهی نکنید. فرد مبتلا به افسردگی احتیاج به همنشینی و سرگرمی دارد اما مطالبات زیاد میتوانند احساس شکست را در او افزایش دهند.
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.